سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 47241 | بازدیدهای امروز: 8
Just About
یک قرار آشغالی - دفترچه‏ ی ممنوع ِدلتنگی‏ برای who
یه تیکه سنگ
وقتی نمی توانی زیر باران خیس شوی// آوازی بخوانی// که برگ ها نریزند// قدمی برداری// که ابرها نترسند// وقتی هیچکس از هیچکس نمی پرسد// چه اتفاقی برای تو افتاده است// تبدیل به باد شده ای./
لوگوی وبلاگ

موضوعات
جستجو
اشتراک
 
با عشق به تو
@ 1millionlovemessages.com

یک قرار آشغالی
سه سال پیش وقتی دانشگاه و درس و نقاشی تموم شد بچه‏ها قرار گذاشتند هرکی زنده مونده بود ،هر گوری بود، تاریخ 6/6/86 خودشو برسونه میدون نقش جهان، روبروی عالی قاپو... حالا 6 روز بیشتر به اون موعد نمونده... و من کیلومترها از شهرم دورم. نمی دونم اصلا می تونم دوباره برگردم اصفهان؟ می تونم بچه های دیوونه ی اون سال ها رو ببینم؟ خدایا یعنی می شه؟!!تازه نمی دونم قرارمون ساعت چنده؟!!! از کی بپرسم حالا؟


نویسنده: یه تیکه سنگ
لینک های مرتبط: از هر دری سخنی
چیزی می خواستــی بگـی!؟حرف دل